رمان «آداب بیقراری» نوشتهی «یعقوب یادعلی» است. این رمان جایزهی بهترین رمان سال ۱۳۸۳ بنیاد گلشیری را از آن خود کرده است. جریان این داستان میان خیال و واقعیت میگذرد. با این جملهها وارد جهان داستان میشویم: «خیلی ساده، مهندس کامران خسروی در یک سانحهی رانندگی کشته میشود. به همین راحتی و تمام. سیگارش را با تانی و آهستگی وحشتناکی تمام کرد تا بتواند برای اولین بار در همهی سالهای سیگاری بودنش، بی آن که لبی تر کرده باشد، بلافاصله و آتش به آتش از چاق کردن سیگاری دیگر، لذتی به عادت ببرد و نخواهد مزهی گند دهانش را حس کند. "دود سیگار اذیتت نمیکنه؟" شیشهی ماشین را پایین کشید. "نه، آقای مهندس." "اصلا اهل دود نیستی؟" "نیستم." چشمهای مغولی تیزش دودو میزد و بند یک جا نمیشد، درست عین حرف زدنش، با آن سوالهای کلافهکننده. "کجا میرویم آقای مهندس؟" "میریم دنبال کار." "کارمان چی هست؟" وقتی حرف میزد اضطرابش کمتر میشد. دلش میخواست یک لحظه هم ساکت نماند. فقط حرف بزند، دربارهی هر چیزی. مهم نبود چی. "از مزد دیروز راضی بودی؟" "خدا بده برکت." فلاسک را گذاشته بود رو صندلی، پشت سر؛ دبهی بنزین را هم توی صندوق عقب. نیم ساعت بیشتر راه نبود تا گردنه. آن موقع ساعت میشد چهار و نیم. حساب کرده بود تا کار را تمام کند حداکثر یک ساعت طول میکشد؛ یعنی پنج و نیم صبح که هوا هنوز تاریک بود.» یعقوب یادعلی متولد ۱۳۴۹ است. مجموعه داستانهای «حالتها در حیاط» و «احتمال پرسه و شوخی» و رمانهای «آداب بیقراری» و «آداب دنیا» از آثار اوست. کتاب آداب بیقراری را انتشارات «نیلوفر» منتشر کرده است.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.