کتاب چهل سال حیرانی مجموعه شعر عاشقانه می باشد که در دو فصل گردآوری شده است، فصل اول با عنوان خیابان گرد شامل مجموعه شعر نو فارسی می باشد و فصل دوم با عنوان مخمل شامل مجموعه شعر در سبک ادبیات عاشقانه کهن فارسی می باشد. که هر دو فصل این کتاب در مضامین مجموعه شعر عاشقانه است. در بخشی از کتاب میخوانیم: بی سبب گم می شوم در بی کرانت، وای من/ دیگری خوب است اما آنکه عاشق شد منم. چه عروسی شده شمع دل حیرانی ما/ آمدی تا که در این خانه بمانی؟ چه شود. عمری اندر تب حیرانی خود سوخته ام/ ای که از درویش آشفته تو را یادی نیست. ز دستانم پریدی گریه کردم/ مرا دیدی، ندیدی گریه کردم. نزدیک صبح دیدم سحر تصمیم فردا نداره/ مرغ همسایه یک ساله آقا نداره. تو فقط باش و ببین تا که جوابت بدهم/ همچو فرهاد به پا بوسی شیرین غمت. من پرستار نخواهم لااقل باش و ببین/ حال چون مرگ مرا از تب سنگین غمت. مردمان روزنه ی عشق کجاست؟ در میان دل خاک؟ یا بلندای افق شایدم در تپش دریاهاست. تو تمام انگیزه ی کندوهایی تو تمام آرامش سنگی تو تمام ذوق فردا شدنی. تو را تنها نمی خواهم که بی شک غم تنها شدن آغاز مرگ است. اینجا جهانی است پر از زوزه ی سگ به دور از آفتاب سوزان با سوز ناله ی گرگ. بی تو یلداست شبی کز تو نیامد خبری… کتاب حاضر را انتشارات «باران خرد» منتشر کرده است و توسط هافکو در اختیار شما دوستداران کتاب و کتابخوانی قرار می گیرد
هنوز بررسیای ثبت نشده است.