معرفی کتاب شب های روشن در بانک کتاب بهار مشهد
کتاب شبهای روشن با نام اصلی Belye Nochi ، نوشته فئودور داستایفسکی که در بانک کتاب بهار مشهد نیز موجود است، داستان عاشقانهای است از زبان یک راوی مرد که خاطرات چهار شب خود را با زنی به نام ناستنکا روایت میکند. این داستان کوتاه، مانند بسیاری دیگر از آثار داستایفسکی، از زندگی خود او الهام گرفته است. عنوان کتاب به شبهای روشن اشاره دارد که پدیدهای طبیعی در مناطق شمالی کره زمین است. در این مناطق، در تابستان، به دلیل زاویه زیاد تابش خورشید، شبها نیز نور ملایمی از خورشید وجود دارد.
رمان خارجی شب های روشن
خلاصه کتاب
در کتاب شبهای روشن، نوشته فئودور داستایفسکی و ترجمه سروش حبیبی که از جمله رمان های خارجی موجود در بانک کتاب بهار مشهد می باشد، راوی داستان، مردی ۲۶ ساله و رویاپرداز در شهر پترزبورگ است. او سالهاست که تنها زندگی کرده و احساس تنهایی و بیگانگی دارد و به همین دلیل با دیوارها و در و پنجرههای شهر صحبت میکند. یک شب، راوی با زنی جوان و زیبا به نام ناستنکا آشنا میشود. آنها چهار شب را با هم میگذرانند و در این مدت، زندگی یکدیگر را تغییر میدهند. ناستنکا نیز مانند راوی، احساس تنهایی و بیگانگی میکند. او عاشق مرد دیگری است که به او خیانت کرده و راوی به ناستنکا کمک میکند تا بر تنهایی و غم خود غلبه کند.
در پایان کتاب شب های روشن، ناستنکا به عشق خود که مرد دیگری است، میرسد و راوی نیز به تنهایی خود بازمیگردد. اما او دیگر تنها نیست، زیرا خاطرات آن چهار شب به او امید و شادی میبخشد.
درباره کتاب شب های روشن
داستایفسکی کتاب شب های روشن را در اوایل جوانی خود، قبل از رفتن به سیبری نوشته است. منتقدان معتقدند که این رمان از آثار دوران بلوغ نویسنده محسوب نمیشود، اما با این حال، یک عاشقانه کوتاه و خواندنی است که هر خوانندهای را مجذوب خود میکند.
شب های روشن ترجمه سروش حبیبی
در این رمان خارجی موجود در بانک کتاب بهار مشهد، جوانی که در تمام عمرش با هیچ زنی رابطهای نداشته، ناگهان با زنی زیبا و رویاپرداز آشنا میشود. او که سالهاست تنها و بیهمدم بوده، از این آشنایی هیجانزده و خوشحال میشود. شبها برای او دیگر تاریک و غمانگیز نبوده، بلکه روشن و پر از امید هستند. او عاشق این زن میشود و برای اولین بار در زندگی احساس میکند که زندگیاش معنا پیدا کرده است.اما این آشنایی تنها چهار شب طول میکشد. زن عاشق مرد دیگری است و در نهایت، راوی را ترک میکند.این چهار شب کوتاه اما پرشور، برای راوی خاطراتی فراموشنشدنی میسازد. او هرگز این روزها را فراموش نخواهد کرد، زیرا به او نشان دادند که عشق، حتی اگر کوتاه باشد، میتواند زندگی را متحول کند.