تعداد بیشماری از کسبوکارهای کوچک در چند سال گذشته تاسیس شده است و هر کدام از این کسبوکارها چون فرزندی نوپا به دنبال دستی برای کمک به رشد و سر پا ایستادن هستند. در دنیای امروزی که پر از دورههای کسبوکار آنلاین، کارگاههای آموزشی گرانقیمت و برنامههای مربیگری است، کارآفرینان نوپا در حال یادگیری تاکتیکهای تجاری، درسها و توصیهها از انواع منابع ازجمله کتابهای تجاری هستند. کتابهایی با موضوع تجارت و رشد کسبوکار میتوانند خوانندگان را با مفاهیم روانشناختی کسبوکار آشنا کنند تا مدیران و رهبران بهتری شوند؛ در چنین مسیری حتی میتوانید به هر مسالهی زندگی به مثابه ی یک پروژهی شخصی نگاه کنید و با مطالعهی بیشتر، بینش وسیعتری برای موفقیت در این پروژههای خرد شخصی داشته باشید.
آیا شما هم به دنبال کتابهایی با موضوع کسبوکار و تجارت هستید؟ در این مطلب، ۵ کتاب راهنمای کسبوکار را به اشتراک میگذاریم که زندگی شما را تغییر داده، کسبوکار شما را رشد میدهد و میتواند به کارآفرینان و رهبران در تمام مراحل شغلی آنها کمک کند. با خواندن هرکدام از این کتابها که مملو از توصیههای عملی هستند، درسهای بیشماری را یاد خواهید گرفت که به شما در دستیابی به موفقیتهای بیشتر کمک میکند.
درواقع این کتابهای کسبوکار برای کسانی که میخواهند در مورد تجارت بیاموزند یا کسبوکار خود را بهبود ببخشند یا کسانی که به دنبال انجام هر کاری از طریق راهاندازی یک وبلاگ، پیشرفت شغلی، ایجاد یک کسبوکار، یادگیری مهارتهای جدید بوده، عالی هستند.
۱. قدرت خلق کسبوکار نوپا
کتاب «قدرت خلق کسبوکار نوپا» با عنوان انگلیسی «The Lean Startup» اثر کارآفرین، وبلاگنویس و نویسندهای آمریکایی، اریک ریس است که اولین بار سال ۲۰۱۱ منتشر و توسط فرخ بافنده به فارسی برگردانده شد. استارتاپ نوپا مجموعهای از شیوههای طراحیشده برای کمک به کارآفرینان برای افزایش شانسشان برای ایجاد یک کسبوکار موفق است. استارتاپ یک ساختار تجاری بوده که توسط افرادی سازماندهی شده است که به دنبال طراحی یک محصول یا خدمات جدید در شرایط عدم اطمینان شدید هستند و اندازه، بخش یا حوزهی فعالیت آن مهم نیست.
اکثر استارتاپها شکست میخورند، اما بسیاری از این شکستها قابلپیشگیری هستند. کسبوکار نوپا رویکرد جدیدی است که در سرتاسر جهان اتخاذ میشود و نحوهی ساخت شرکتها و عرضهی محصولات جدید را تغییر میدهد. رویکرد کسبوکار نوپا، شرکتهایی را پرورش میدهد که هم سرمایهی کارآمدتری داشته باشند و هم خلاقیت انسانی را بهطور موثرتری به کار گیرند.
اریک ریس در این کتاب، تمام مفاهیم متدولوژی کسبوکار نوپا را بهمنظور افزایش اساسی مشتریان و شانس موفقیت برای آنها توسعه میدهد. این کتاب را به همهی کسانی که مایل به راهاندازی کسبوکار خود یا توسعه یک پروژهی جدید از طریق نوآوری مستمر هستند، پیشنهاد میشود. استارتآپها بر مکانیزمی متکی هستند که نویسنده آن را «موتور رشد» مینامد.
اریک ریس شروع به توصیف تجربیاتش در وبلاگی به نام درسهای استارتاپی کرد و در کنفرانسها با شرکتها، استارتاپها و سرمایهگذاران دربارهی آن صحبت کرد. او با دفاع از دیدگاه خود و با کمک سایر نویسندگان، اندیشمندان و کارآفرینان، موفق به تنظیم دقیق نظریهی استارتاپ ناب و پیشبرد آن شد. اگرچه تجربه کارآفرینی او در صنعت نرمافزار با فناوری پیشرفته آغاز شد، جنبش استارتاپ ناب بسیار فراتر از آن گسترش یافته است و هزاران کارآفرین اصول آن را در همهی بخشها اجرا میکنند.
اریک ریس بهسرعت تصمیم گرفت تمام وقت خود را وقف جنبش کسبوکار نوپا کند. تنها هدف این استارتاپ ارائهی محصولات، کسب درآمد یا خدمت به مشتریان نیست، بلکه هدف آن یادگیری چگونگی راهاندازی یک کسبوکار پایدار در بلندمدت هم است. درواقع فعالیت اساسی یک استارتاپ تبدیل ایدهها به محصول است؛ سپس پیشرفت و واکنش مشتریان را ارزیابی میکنند تا درسهایی را بیاموزند که آنها را قادر میسازد تصمیم بگیرند که آیا باید تغییر کنند یا ادامه یابند.
در قسمتی از کتاب «قدرت خلق کسبوکار نوپا» میخوانیم:
«یک نظریهی جامع کارآفرینی باید به تمام وظایف و کارکردهای کسبوکار نوپا بپردازد: از چشمانداز و ایده پردازی، توسعهی محصول، بازاریابی و فروش گرفته تا افزایش تولید، شراکت و توزیع، و ساختار و طراحی سازمان. همچنین باید روشی برای ارزیابی پیشرفت در شرایط عدم قطعیت بالا ارائه کند. این نظریه میتواند کارآفرینان را در سبک و سنگین کردن تصمیمهای پیش رویشان راهنمایی کند؛ آیا در فرایند سرمایهگذاری کنند؟ اگر جواب مثبت است کی باید این کار را بکنند؟ کی باید به سراغ فرموله کردن، برنامهریزی کردن و فراهم آوردن زیرساخت بروند؟ کی بهتنهایی اقدام کنند و کی با شریکی؟ کی به بازخوردها واکنش نشان دهند و کی به چشماندازشان بچسبند؟ چطور وکی در بزرگ کردن کسبوکارشان سرمایهگذاری کنند؟ از همه مهمتر، باید این مجال را به کارآفرینان بدهد تا پیشبینیهای آزمودنی را انجام دهند.»
۲. هفته کاری چهارساعته
کتاب «هفته کاری چهارساعته» با عنوان انگلیسی «The 4-Hour Workweek» اثر پدیدآور، پادکست، نویسنده و کارآفرین اهل آمریکا، تیموتی فریس است که اولین بار سال ۲۰۰۷ منتشر و توسط سارا حبیبیتبار به فارسی برگردانده شد.
تیموتی فریس بهعنوان نویسندهی پرفروش نیویورکتایمز با بیش از ۱۰۰ صفحه محتوای جدید و پیشرفته به خوانندگان نشان میدهد که چگونه بیشتر زندگی کنند و کمتر کار کنند. این کتاب چهار سال در فهرست پرفروشترینهای نیویورکتایمز بود، به ۴۰ زبان ترجمه شد و حدود ۲ میلیون نسخه از آن فروخت.
فریس پس از دانشگاه در یک شرکت فناوری مشغول به کار فروشندگی شد، سپس آنجا را ترک کرد تا یک کسبوکار بهتر را برای خودش راهاندازی کند. او از ۴۰ ساعت کار در هفته برای شخص دیگری به ۸۰ ساعت کار در هفته رسید، اما از این کار هم با وجود دستمزد خوبش متنفر شده بود چرا که هیچوقت خالی برای اوقات فراغت و استراحت نداشت. فریس پس از یادگیری در مورد اصل پارتو (که بیشتر بهعنوان اصل ۸۰-۲۰ شناخته میشود)، به نتایجی رسید و سپس تصمیم گرفت کتابی بنویسد دربارهی طراحی سبک زندگی و ایجاد زندگی که بین کار و بازی تعادل ایجاد کند.
اکثریت قریب به اتفاق کارمندان در جهان مشاغل بیمعنی و بیهودهای دارند که از ساعت ۹ صبح تا ۵ بعدازظهر کاغذها را از یکطرف میزشان به طرف دیگر فشار میدهند و واقعا تاثیر زیادی روی هیچچیز ندارند. مشکل این است که اکثر افراد در این وضعیت میدانند که در این موقعیت گیرکردهاند و هرگز سعی نمیکنند تغییر کنند یا کاری در مورد آن انجام دهند. ادعای تیم فریس این است که باید سعی کنید شغلی کارآفرینانه را دنبال کنید که بتوانید کنترل زندگی و ساعات کاری خود را در دست بگیرید.
این کتاب درواقع تجسم کامل اصل ۸۰-۲۰ در زندگی حرفهای یک فرد است. ایدهی اصل ۸۰-۲۰ این است که ۸۰ درصد بهرهوری شما از ۲۰ درصد زمان گذاشتن شما ناشی میشود. فریس استدلال میکند که با حذف آن ۲۰ درصد از بهرهوری که بیشتر وقت شما را میگیرد، میتوانید به شیوهای بسیار کارآمدتر زندگی کنید و کل کتاب به طرق مختلف حول این مفهوم میچرخد، ازاینرو عنوان هفته کاری چهار ساعته را به خود اختصاص داده است.
فریس پس از یادگیری در مورد اصل پارتو (که بیشتر بهعنوان اصل ۸۰-۲۰ شناخته میشود)، مکاشفهای داشت: او کسبوکار خود را ساده نمود، حواسپرتیها را حذف کرد. او یک «بازنشستگی کوچک» گرفت و سپس تصمیم گرفت کتابی درباره «طراحی سبک زندگی» بنویسد، درباره ایجاد زندگی که بین کار و بازی تعادل ایجاد کند و نکات مثبت هر دو را به حداکثر برساند.
کتاب «هفته کاری چهارساعته» اقدامات خاصی را که فریس برای اجرای این مراحل انجام داد، تشریح میکند. این کتاب جذاب باعث میشود مهمترین سوالی را که تابهحال با آن روبرو شدهاید بپرسید: دقیقا چه چیزی از کار و زندگی میخواهید و چرا؟ «هفته کاری چهار ساعته» روشی جدید برای حل یک مشکل بسیار قدیمی است؛ چگونه میتوانیم کار کنیم و مانع از آن شویم که زندگیمان تماما کار باشد و هم زندگی کنیم؟ دنیایی از گزینهها در انتظار کسانی است که این کتاب را میخوانند و از آن الهام میگیرند.
کتاب «هفته کاری چهارساعته» به چهار بخش تقسیم میشود که برخی از آنها توصیههای گامبهگام، برخی از آنها روایتی و برخی دیگر فلسفی و هر بخش یکی از اجزای طراحی درست سبک زندگی را بررسی میکند که برخی از آنها عبارتاند از:
– اهداف خود را مشخص کنید.
– تصمیم بگیرید که چه چیزی مهم است.
– اهداف تعیین کنید.
– از خود بپرسید: من واقعا چه میخواهم؟
عوامل حواسپرتی را حذف کنید تا زمان آزاد شود، یاد بگیرید که موثر باشید نه کارآمد و روی ۲۰ درصد چیزهایی که مهم هستند تمرکز کنید و ۸۰ درصدی را که مهم نیستند نادیده بگیرید. هدف تیم این است که به خواننده نشان دهد نهتنها چگونه سبک زندگی ایدئال خود را طراحی کند، بلکه دقیقا چگونه به آنجا برسد.
در قسمتی از کتاب «هفته کاری چهارساعته» میخوانیم:
«سفر من از یک کارمند دفتری با حجم کاری بیشازحد و حقوق گم تا عضوی از ثروتمندان نوین از یک داستان خیالی هم عجیبتر است و اکنون که این راز را کشف کردهام بهسادگی میتوان از آن تقلید کرد. یک دستورالعمل وجود دارد. لازم نیست زندگی را زیاد سخت بگیریم، واقعأ لزومی ندارد. اکثر افراد، حتی خود من در گذشته، زمان زیادی را صرف کردهایم تا خود را متقاعد کنیم که زندگی سخت است و چارهای نیست جز اینکه در برابر انجام کاری دشوار و طاقتفرسا، تنها در ازای تعطیلات آخر هفتهای (گاه) آرامبخش یا تعطیلات سالانه، تسلیم باشیم. تعطیلاتی که آن را هم با یادآوری اینکه سعی کن کوتاه باشد، وگرنه اخراج میشوی خراب میکنیم.»
۳. بیندیشید و ثروتمند شوید
کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» با عنوان انگلیسی «Think and Grow Rich» اثر یکی از موفقترین مولفهای خودیاری، ناپلئون هیل است که اولین بار سال ۱۹۳۷ منتشر شد. ناپلئون هیل سال ۱۸۸۳ در ویرجینیا متولد شد و سال ۱۹۷۰ پس از یک حرفهی طولانی و موفق بهعنوان مدرس، نویسنده و مشاور رهبران تجارت درگذشت. ناپلئون هیل در مورد طرز فکر میلیونرها و میلیاردرها تحقیق کرد و نوشتن در این مسیر برای او بیست تا بیستوپنج سال طول کشید.
درواقع ناپلئون هیل کتابی نوشت که امروزه بسیاری از متخصصان مشاغل هنوز هم آن را یکی از مهمترین و انگیزشیترین کتابها میدانند. تاکنون بیش از ۲۰ میلیون نسخه از این شاهکار در سراسر جهان به فروش رسیده و استانداردی را برای تفکر انگیزشی امروز تعیین میکند. هیل در این اثر در مورد ارزش پایداری، تلاشهای مداوم و شناخت فرصتها صحبت میکند.
کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» در دوران رکود بزرگ منتشر شد و اگر افرادی که در آن زمان رنج میبردند این کتاب را خوانده بودند، ممکن بود زندگی آنها بهتر شود. این یک کتاب درسی و راهنمای گامبهگام و آموزش برای دستیابی به موفقیت است که در درجهی اول از سیزده قدم برای رسیدن به موفقیت تشکیل شده است که جزو فصلهای اصلی هستند. علاوه بر این، برخی از فصلها شامل داستانهایی دربارهی کاربرد این اصول است.
هر شخص با ترس و شک بهعنوان موانعی برای دستیابی به موفقیت سروکار دارد و این کتاب در مورد چگونگی مقابله با شکست و احساساتی که باعث تسلیم شدن شخص میشود همصحبت میکند. افرادی که میخواهند به رویاهای مالی خود دست یابند باید این کتاب را بخوانند.
درواقع این کتاب در مورد سیزده اصل است که میتواند روند طرز فکر افراد را تغییر دهد که با استفاده از این سیزده مرحله، میتوان متوجه تغییرات مثبت شد. نویسنده در مورد افراد موفق مانند توماس ادیسون، هنری فورد، اندرو کارنگی و سایر میلیونرها از نسل خود و داستانهای آنها برای الهام بخشیدن به خوانندگان خود مینویسد.
این کتاب سعی میکند توضیح دهد که چرا برخی از افراد ثروت زیادی را جمع میکنند درحالیکه برخی دیگر نتوانستهاند. او بیان میکند که هر موفقیت و ثروتی با یک ایده آغاز میشود. موفقیت بهندرت بهسرعت اتفاق میافتد و شما اغلب باید قبل از لذت بردن از موفقیت، چندین شکست را تحمل کنید. بیش از ۵۰۰ نفر از موفقترین افرادی که در این کشور تاکنون شناخته هستند، به هیل گفتند که بزرگترین موفقیت آنها فقط یکقدم فراتر از نقطهای بوده که در آن شکست از آنها پیشی گرفته است.
یک هدف خوب تعریف شده و یک آرزوی سرسخت داشته باشید؛ شما برای موفقیت، باید یک هدف کاملا تعریف شده داشته، دقیقا بدانید که چه میخواهید و تمایل سرسختی برای داشتن آن داشته باشید. همهی کسانی که مایل به ثروتمند شدن هستند باید در نظر داشته باشند که بزرگترین آسمانخراشها، مبتکرترین اختراعات، همه در ابتدا با رویای افراد آغاز شدند.
این کتاب یک شاهکار است و تمام نکات موجود در این کتاب باید با جزئیات بسیار زیادی در نظر گرفته شود؛ این کتاب بینش خوبی در مورد آنچه باعث میشود فرد به سرافرازی برسد، جنبههای مخفی بسیاری از موقعیتهای تجاری و مالی را ارائه میدهد.
ناپلئون با برخی از موفقترین کارآفرینان روزگار خود مصاحبه کرد تا دریابد که راز ثروتمند شدن و به دست آوردن آنچه در زندگی میخواهید، چیست. نویسنده ادعا میکند که بزرگان مانند توماس ادیسون این راز را تایید کردهاند. نکات آورده شده در این کتاب به شما کمک میکند هم در تجارت و هم در زندگی روزمره موفق باشید.
در قسمتی از کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» میخوانیم:
«قبل از آنکه به این اصول بپردازیم میگوییم که این حق شماست که پیام مهمی را بشنوید. وقتی ثروت بهسوی شما جاری میشود، حرکتی بس سریع دارد، با تنعم همراه است، آنگونه که تعجب میکنید که در این چند سال کجا پنهان بوده است. بدانید که این موضوع مهمی است. این را هم بدانید که ثروت نصیب کسانی میشود که سخت کوشند و از مداومت لازم برخوردارند. وقتی اندیشیدن را شروع میکنید و ثروتمند میشوید درمییابید که ثروت با یک حالت ذهنی آغاز میشود، باید هدف مشخصی داشته باشید. باید به ذهنیت مثبت برسید. من ۲۵ سال بررسی کردم تا بدانم که چگونه ثروتمندان ثروتمند میشوند. دقیق شوید و به محض احاطه بر اصول این فلسفه، بکوشید که این اصول را به کار برید.»:
۴. چگونه در ۲۰ ساعت هر چیزی را یاد بگیرید؟
کتاب «چگونه در ۲۰ ساعت هر چیزی را یاد بگیرید؟» با عنوان انگلیسی «The First ۲۰ Hours» اثر معلم تجاری مستقل، فعال آموزشوپرورش، جاش کافمن است که اولین بار سال ۲۰۱۳ منتشر و توسط پیام بهرام پور به فارسی برگردانده شد.
داشتن ذهنیت رشد، نتایج مثبتی را به همراه دارد؛ طرز فکر رشد یعنی باور داشته باشید که با تمرین و پشتکار، مهارتها و تواناییهای شما رشد خواهند کرد. درحالیکه یک طرز فکر ثابت فرض میکند که مهارتها و تواناییها ذاتی هستند و نمیتوان آنها را آموخت.
چند لحظه وقت بگذارید و به این فکر کنید که میخواهید چند کار را یاد بگیرید. در لیست شما چیست؟ چه چیزی شما را از شروع کار جدید باز میدارد؟ آیا نگران زمان و تلاشی هستید که برای به دست آوردن مهارتهای جدید لازم است؟ تنها چیزی که شما را عقب نگه میدارد، زمان و تلاش است. اگر بتوان اصول اولیه هر مهارت جدیدی را در ۲۰ ساعت یا کمتر یاد گرفت چه؟
تحقیقات نشان میدهد که ۱۰ هزار ساعت طول میکشد تا یک مهارت جدید برای تسلط پیدا کنید و در این دنیای بیوقفه، چه کسی چنین زمانی دارد؟ بدتر از آن، ساعات اولیه تمرین برای یک چیز جدید همیشه ناامیدکنندهترین است. به همین دلیل است که یادگیری نحوهی صحبت کردن به یک زبان جدید، نواختن ساز، ضربه زدن به توپ گلف یا گرفتن عکسهای حرفهای دشوار و تماشای تلویزیون یا وبگردی بسیار سادهتر است.
جاش کافمن یک روش سیستماتیک برای کسب مهارت سریع ارائه میدهد که چگونه هر مهارت جدیدی را در سریعترین زمان ممکن یاد بگیرید. روش او به شما نشان میدهد که چگونه مهارتهای پیچیده را راحتتر یاد گرفته، تمرین سازنده و موثر را به حداکثر برسانید و موانع یادگیری رایج را حذف کنید. او همچنین یک روش بسیار ساده و آسان برای اطمینان از اینکه تلاشهای کسب مهارت شما تا حد امکان مؤثر است، ارائه میکند.
درواقع کافمن بیان میکند که بسیاری از مهارتها را میتوان با ۲۰ ساعت تلاش متمرکز و استراتژیک تا حد کافی آموخت و اگر نمیخواهید حداقل ۲۰ ساعت برای یک مهارت سرمایهگذاری کنید، مهارت دیگری را انتخاب کنید! سه فصل از نه فصل این کتاب شامل مفاهیم اساسی کسب مهارت سریع بوده و بقیهی فصول، تجربهی شخصی نویسنده در کسب شش مهارت یوگا، برنامهنویسی، تایپ سریع، بازی Go، نواختن یوکلل و موجسواری است.
ده اصل کسب مهارت سریع عبارتاند از:
– یک پروژه دوستداشتنی انتخاب کنید.
– انرژی خود را در یک زمان روی یک مهارت متمرکز کنید.
– سطح عملکرد هدف خود را مشخص کنید.
– مهارت را به مهارتهای فرعی تجزیه کنید.
– ابزارهای حیاتی را به دست آورید.
– موانع تمرین را از بین ببرید.
– زمانی را برای تمرین اختصاص دهید.
– حلقههای بازخورد سریع ایجاد کنید.
– با ساعت در فواصل کوتاه تمرین کنید.
– بر کمیت و سرعت تاکید کنید.
یکی و تنها یک مهارت جدید را که میخواهید به دست آورید، انتخاب کرده و تمام تمرکز و انرژی اضافی خود را برای کسب آن مهارت بگذارید و مهارتهای دیگر را موقتا متوقف کنید.
در قسمتی از کتاب «چگونه در ۲۰ ساعت هر چیزی را یاد بگیرید؟» میخوانیم:
«این کارها را در دبیرستان با دانشگاه یاد نگرفتم. هرچند دورهی لیسانسم را در رشتهی سیستمهای اطلاعات کسبوکار گذراندم ولی تقریبا هیچ نقطهی مشترکی بین آموزش دانشگاهی و کارهای روزمرهی من وجود ندارد. من با روش سعی و خطا مهارت برنامهنویسی وب را کسب کردم. هر وقت با شیوه یا ابزار جدیدی آشنا میشدم که قابلیت بهبود و به سایت با کم کردن حجم کاریام را داشت، آزمایشش میکردم. بعد از مدت طولانی مهارتهایم بیشتر شدند. روش بیقاعدهی من برای کسب مهارتهای توسعهی وب جواب داد: با این مهارتها صاحب شغل شدم و امروز با انتشار اطلاعات در اینترنت کسب درآمد میکنم. از یک نظریه هدفم رسیدم. از طرف دیگر، همهچیز را خودم تجربه کردم. اگر از یک روش نظاممند برای این مهارتها استفاده کنید، میتوانید خیلی زودتر از پانزده سال به سطح توانایی من در این مهارتها برسید.
۵. تجارت خارقالعاده با رهبری الهامبخش
کتاب «تجارت خارقالعاده با رهبری الهامبخش» با عنوان انگلیسی «Inspired Leadership» اثر کوین گسکل اولین بار سال ۲۰۱۷ منتشر شد. کوین گسکل در سن ۳۲ سالگی مدیرعامل پورشه بریتانیا شد. سپس او کسبوکار را تغییر داد، کمپانی لامبورگینی را خرید و پنج سال بعد به سمت رهبری BMW رفت. او از آن زمان، به چیزی شبیه به یک شرکت پیشرو تبدیل شده است که استارتآپهای نوپا را تاسیس و برندهای بزرگی را در بخشهای مختلف راهاندازی میکند.
گسکل همچنین از مهارتهای رهبری خود برای بردن تیمها به اورست و قطب شمال و جنوب استفاده کرده است. گسکل بهعنوان مدیرعامل پورشه، این شرکت را از مرز ورشکستگی به سودآورترین شرکت خودروسازی هدایت کرد. او پیشنهاد میکند که هرکسی میتواند شایستگیهای اصلی موردنیاز را بیاموزد و آن را ترکیبی از سه جزء اصلی میبیند: تعهد، ارتباط و خلق کردن.
کتاب «تجارت خارقالعاده با رهبری الهامبخش» به شما نشان میدهد که چگونه میتوانید یک رهبر الهامبخش شوید؛ استراتژیهای کاربردی، چارچوبهای عملی و مهارتهای ضروری دنیای واقعی، برنامهی درسی مشخصی برای موفقیت به شما میدهند، درحالیکه حکایتها و مثالهای برگرفته از تجربیات نویسنده مفاهیم مهم را در عمل نشان میدهند. در این اثر از موقعیتهای دشوار گرفته تا تعاملات روزمره، مهارتها و دیدگاههایی را که برای ارتقای رهبری خود به سطح بعدی نیاز دارید، یاد خواهید گرفت.
رهبران الهامبخش، رهبرانی هستند که بیشترین تفاوت را در موفقیت یک تیم ایجاد و اطمینان حاصل میکنند که هر عضو تیم تمام انرژی، خلاقیت و تمرکز خود را به کار میگیرد. گسکل در این اثر آنچه را که در مورد رهبری الهامبخش آموخته است به رهبران ارائه میکند تا همین کار را برای افراد دیگر انجام دهند.
در قسمتی از کتاب تجارت خارقالعاده با رهبری الهامبخش میخوانیم:
«جرات رویاپردازی داشتن پنج مولفه دارد رویاپردازی، قوانین را نقض میکند: وقتی رویاپردازی میکنید، محدودیتهای زندگی خود و اطرافیانتان را دور میاندازید. هیچ رویای موفقی، کوچک نیست. میتوانید آیندهی خلاقانه و ناشناختهای را در آغوش بگیرید. بیشتر محدودیتها خودساخته هستند. کنارشان بزنید. رویاپردازی، بزرگ است: خیلی از اطرافیانتان توصیه خواهند کرد اوضاع را خیلی تغییر ندهید. ما اغلب اوقات دنبال طراحی برنامههای کوچک و اهداف بیمعنی هستیم. موفقیت یا شکستها در آنها مهم نیست، چون تغییرات جزیی را به همراه دارند. رویاهای شما نتایج بزرگتری خواهند داشت. رویاها به ما هدف میدهند.»